ترجمه مقاله

جراز

لغت‌نامه دهخدا

جراز. [ ج ُ ] (ع ص ، اِ) شمشیر بران . (منتهی الارب ) (دهار) (مهذب الاسماء). تیغ و شمشیر بران . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد): «ما انا و الجراز بعاتقی بمحتاج الی اَن اسیر فی خفارة احد». (متنبی از اقرب الموارد). || ناقه ٔ بسیارخوار. (ناظم الاطباء). ناقة جراز؛ ناقه ٔ بسیارخوار. (منتهی الارب ). و در حق ناقه گویند: انها لجرازالشجر؛ یعنی درخت را شکسته و میخورد و همانند شمشیر بران با آن عمل کند. (از ذیل اقرب الموارد از تاج العروس و لسان ). || آهن پولاد. (مهذب الاسماء).
ترجمه مقاله