ترجمه مقاله

جراض

لغت‌نامه دهخدا

جراض . [ ج ُ ] (ع ص ) شتر سطبرگردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء): بعیر جراض ؛ شتر بزرگ . (تاج از ذیل اقرب الموارد). || ناقة جراض ؛ ماده شتر که بر بچه مهربان باشد. (منتهی الارب ) (از ذیل اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و این نعت خاص مؤنث است و بر مذکر اطلاق نشود. (منتهی الارب ) (از ذیل اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله