ترجمه مقاله

جران العود

لغت‌نامه دهخدا

جران العود. [ ج ِ نُل ْ ع َ ] (اِخ ) لقب شاعری است که بمناسبت بیت زیر درباره ٔ دو زن خویش بدین نام ملقب شده است :
خذا حذراً یا جارتی فاننی
رأیت ُ جران العود قد کادیصلح .
یعنی از جران العود تازیانه ای ساخت تا زنهای خود را با آن بزند. (از اقرب الموارد). نام وی عامربن حارس است . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). عامربن حارث نمیری عقیلی یا عامربن الحرث ، شاعری فحل است که بمناسبت این مصراع :
فان جران العود قد کاد یصلح
یا بمناسبت این مصراع :
عمدت نعود فالتحیت جرانه
به لقب جران العود ملقب شده است . وی مکنی به ابوغباب است . و ابیات زیر از اوست :
فنلنا سقاطاً من حدیث کأنه
جنی النحل او ابکار کرم یُقَطَّف
حدیثاً لو ان البقل یولی بمثله
زها البقل و اخضرّ العضاة المُصَّیف .

(از البیان و التبیین ج 1 ص 231).


ولکن سمعن الشیخ قد قال قولة
علیکم اذاما ربنکم بالضرائر
و لاتأمنوا مکر النساء و امسکوا
عری المال عن ابنائهن الاصاغر
فانک لم ینذرک امراً تخافه
اذا کنت منه جاهلاً مثل خابر.

(از عیون الاخبار ج 4 ص 80).


ظاهراً ابوسعید سکری و اصمعی دیوان او را گرد کرده اند. (یادداشت مؤلف ). و رجوع به عامربن حارث و ابوغباب شود.
ترجمه مقاله