ترجمه مقاله

جربان

لغت‌نامه دهخدا

جربان . [ ج ِ رِب ْ با ] (ع اِ) تیزی شمشیر. جربان السیف ؛ تیزی شمشیر. (منتهی الارب ). || نیام و غلاف شمشیر. || حمایل شمشیر. جُرُبّان . (منتهی الارب ) (قطر المحیط). در ناظم الاطباء جربان و جربان به کسرتین و به ضمتین و تشدید راء ضبط شده است .
جُرُبّان در تمام معانی . رجوع به جُرُبّان شود. || جربان القمیص ؛ گریبان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). جیب . (ذیل اقرب الموارد). جوالیقی آرد: جِرِبّان الدرع و جُرُبّانها؛ جیبها (گریبان آن ) و آن فارسی معرب است . ابوحاتم گوید: این کلمه «گریبان » فارسی است :
اذا قیل هذا لبین راجعت عبرة
لها بجربان البنیقة واکف .

جریر (از المعرب جوالیقی ص 99).


گریبان . (مهذب الاسماء خطی ). رجوع به جُرُبّان شود. || خشتک پیراهن . (منتهی الارب ) (از ذیل اقرب الموارد).
ترجمه مقاله