ترجمه مقاله

جرة

لغت‌نامه دهخدا

جرة. [ ج ِرْ رَ ] (ع اِ) هیئت کشیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || لقمه ای که شتر بدان تعلل کند و بدهان آرد تا وقت علف . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || آنچه شتر از گلو برآرد جهت نشخوار. (منتهی الارب ) (آنندراج ). به معنی نشخوار؛ آنچه چهارپایان گیاه خوار از معده بیرون آورده باز میخایند. به هندی جگال گویند. (غیاث اللغات ). نشوار. (یادداشت مؤلف ). || گروه مردم که اقامت کنند و باز سفر کنند. (منتهی الارب ). گروهی مردم که اقامت کنند و باز سفر گزینند. (آنندراج ).
ترجمه مقاله