جرثم
لغتنامه دهخدا
جرثم . [ ج ُ ث ُ ] (اِخ ) موضعی یا آبی است مر بنی اسد را.(منتهی الارب ). نام آبی است از آن بنی اسد که بین قنان و ترمس قرار دارد. (از معجم البلدان ) :
تبصرّ خلیلی هل تری من ظعائن
تحملن بالعلیاء من قوم جرثم .
تبصرّ خلیلی هل تری من ظعائن
تحملن بالعلیاء من قوم جرثم .
زهیر (از معجم البلدان ).