ترجمه مقاله

جرج

لغت‌نامه دهخدا

جرج . [ ج َ رَ ] (ع مص ) جنبان گردیدن انگشتری در انگشت بجهت فراخی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || قلق واضطراب پیدا کردن . (از متن اللغة). || رفتن در زمین درشت یا میانه ٔ راه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رفتن مرد در جرج . (زمین سنگناک یا میانه ٔ راه ). (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || (اِ) زمین درشت سنگناک . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (متن اللغة). زمین درشت . (از اقرب الموارد). || جاده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). جواد الطرق . (متن اللغة). || میانه ٔ راه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله