ترجمه مقاله

جردة

لغت‌نامه دهخدا

جردة. [ ج ُ دَ ] (ع ، اِ) چادر سوده و کهنه . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). رختی را گویند که از کثرت استعمال نرم و پلاسیده باشد. (لغات شاهنامه ص 101). || پوست کنده . و مصدر آن جرد است به معنی پوست کندن . (لغات شاهنامه ص 101). || اسب زردرنگ را گویند. (برهان ). در برهان گفته اسب زردرنگ را گویند و در فرهنگها نیافتم . (آنندراج ) (انجمن آرا). || رنگی از رنگهای اسب . (یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله