ترجمه مقاله

جرزان

لغت‌نامه دهخدا

جرزان . [ ج ُ ] (اِخ ) ناحیه ای است به ارمنیه ٔ کبری . (منتهی الارب ). اسم جامعی است برای ناحیه ای در ارمنیه که حکومت نشین آن تفلیس است . ابن کلبی از شرقی حکایت کند که جرزان و اران دو ناحیه است بنزدیک ارمینیه و آن ناحیه مملکت طائفه جرزیه است . و بگمان من (یاقوت ) اصل کلمه گرج است و جرز معرب آن است .این مردم ملت بزرگی بودند و در آن زمان پادشاهی بنام طنبعی داشتند و پیرو مذهب نصرانیت بودند و از وقتی که تفلیس به تصرف مسلمانان درآمد آنان بحاکم تفلیس جزیه می پرداختند. (از معجم البلدان ). این کلمه در تاریخ سیستان بصورتهای حرزان و خزران ضبط شده و صحیح آن حرزان است و در ابیات زیر بصورت جرزان آمده است :
و نال بالشام ایاماًمشهرة
سارت له فی جمیع الناس فاشتهرا
وداس احرار جرزان بوطأته
حتی شکوا من توالی وطئه ضرراً

عمربن محمد حنفی (از معجم البلدان ).


و ماکان بقراطبن اشوط عنده
باول عبد او بقته جرائره
و لما التقی الجمعان لم یجتمع له
یداه و لم یثبت علی البیض ناظره
و لم یرض من جرزان حرزاً یجیره
و لاقی جبال الروم ریداً یجاوره .

ابوعباده طائی (از معجم البلدان ).


و رجوع بقاموس الاعلام ترکی شود.
ترجمه مقاله