ترجمه مقاله

جرست

لغت‌نامه دهخدا

جرست . [ ج َرْ رَ س َ ] (اِ صوت ) آواز برهم مالیدن دندان و دریدن کرباس و امثال آن باشد. (ناظم الاطباء) (برهان ). آواز برهم زدن دو چیزو بر هم سودن دندان و آواز دریدن کرباس . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). جرست به تخفیف نیز آمده . و برست بکسرتین و سین مهمله از توابع جرست است ؛ آوازی که وقت بریان کردن کباب می آید. (از غیاث اللغات ) (آنندراج ).
- جرست و برست ؛ کنایه از شور و غوغا است و مراد از فتنه و شر و غمازی . و این لغت ماوراءالنهر است . (غیاث اللغات از شمسی و فرهنگ نورالدین ) (آنندراج ). رجوع به جرست شود.
ترجمه مقاله