جرس
لغتنامه دهخدا
جرس . [ ج َ ](اِ صوت ) صدایی را نیز گفته اند که از برهم خوردن دوچیز حاصل شود. (برهان ). اسم صوت و در عربی هم آمده .(حاشیه ٔ برهان چ معین ). صدایی باشد که از بر هم خوردن دو چیز حاصل گردد. (فرهنگ جهانگیری ) :
شده از جرس درها دایه آگاه
شنید آواز گفتار شهنشاه .
شده از جرس درها دایه آگاه
شنید آواز گفتار شهنشاه .
فخرالدین گرگانی (از جهانگیری ).