ترجمه مقاله

جرش

لغت‌نامه دهخدا

جرش . [ ج ُ رَ ] (اِخ ) روستایی به یمن . (منتهی الارب ). روستایی است به یمن از جانب مکه . این روستا در اقلیم اول بطول 65 درجه و عرض 17 درجه قرار دارد. و گفته اند: که جرش شهر بزرگ و بلد وسیعی در سرزمین یمن بوده است . و بعض مورخان گفته اند که : تبعّ یعنی اسعدبن کلیکرب ، حرب کنان از یمن خارج شد تا بجرش رسید ودر آن زمان جرش مخروبه بوده و قبیله معد در آنجا سکونت داشت و تبعّ گروهی از یاران ضعیف خود در آنجا رها کرد و گفت و «اجرشوا ههنا» یعنی در اینجا مقام کنید و این وضع را بمناسبت «اجرشوا» جرش نامیدند. و من (یاقوت ) در کتب لغت جرش را به معنی مقام نیافته ام . وابوالمنذر گفته است : جرش سرزمینی بوده که بنی منبه بن اسلم در آنجا سکونت داشتند و جرش که نام محل بود بتغلیب بر آنان اطلاق شد. این ناحیه در زمان حیات رسول (ص ) بسال دهم هجری با صلح گشوده شد. (از معجم البلدان ). شهرکی است [ بعربستان ] خرم و آبادان از ناحیت یمن . (حدود العالم ). و رجوع بقاموس الاعلام ترکی شود.
- ادیم جرشی و ناقة جرشیه ؛ منسوب به جرش است که نام روستایی است بیمن . (از منتهی الارب ).
ترجمه مقاله