ترجمه مقاله

جرفة

لغت‌نامه دهخدا

جرفة. [ ج َ ف َ ] (ع مص ) بردن همه ٔ چیزی را. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). || از بیخ برکندن چیزی را. || بسیار گرفتن چیزی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || کاویدن زمین را. || به بیل خاک و گل برکندن از زمین . || (اِ) داغی است که بر ران یا بدن ستور کنند. ج ، جِرف . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). داغی است از داغهای شتر. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || پوست شتر که برکنده تاب دهند وبگذارند تا خشک گردد و به پشکل بز ماند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از ذیل اقرب الموارد) (از متن اللغة). || پاره ٔ چرم بریده از ران یا بدن شتر که آن را آونگان گذارند بجهت نشان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). جُرفَة. (متن اللغة) (از ذیل اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || ارض جرفة؛ زمین مختلف . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله