ترجمه مقاله

جرنگ

لغت‌نامه دهخدا

جرنگ . [ ج َ رَ / ج ِ رِ ] (اِ صوت ) زنگ آواز و صدای زدن شمشیر و گرز وامثال آن و جرنگیدن مصدر آن است . (آنندراج ) (انجمن آرا). صدای زنگ و طاس و امثال آن و آواز زدن شمشیر وتیغ و زنجیر را نیز گویند. و به کسر اول و ثانی هم آمده است . (برهان ). صدای زنگ و طاس . و آواز زدن شمشیر و صدای زنجیر. و تبدیل جیم ابجد بدال مهمله هم جائز است و مواضع استعمال هر یک جداست . (لغت محلی شوشترنسخه ٔ خطی ). آواز شکستن بلورها، آواز افتادن پول نقره و زر و جز آن بر زمین سخت یا بر سنگ . آواز زدن دو چیز بهم . چکاچک ، حکایت صوت مسکوکات سیمین و زرین . آواز بهم خوردن مسکوکات . (یادداشت مؤلف ) :
ز بس های و هوی و جرنگ درای
بکردار طهمورثی کره نای .

فردوسی .


جز با جرنگ گرز نگوید سخن اجل

خواجه عمید (از آنندراج ).


ترجمه مقاله