ترجمه مقاله

جریب

لغت‌نامه دهخدا

جریب . [ ج َ ] (اِخ ) نام رودی است . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نام وادی بزرگی است که به بطن الرمه از سرزمین نجد سرازیر میشود. اصمعی در جایی که از نجد الرمه توصیف میکند میگوید فضایی است که در آن وادیهای فراوانی است و عرب بیت زیر را از لسان الرمه نقل کنند:
کل بنی فانه یحسینی
الا الجریب انه یروینی .
همو گوید: جریب وادی بزرگی است که به ارمه سرازیر میشود. باز گوید عامری گوید: جریب وادیی است ازآن بنی کلاب . و در این وادی برای بنی سعدبن ثعلبه از طائفه ٔ طی وقعه ای رخ داد. (از معجم البلدان ):
فقلت لهم ان الجریب و راکسا
به ابل ترعی المرار رتاع

عمروبن شاس کندی (از معجم البلدان ).


اذا الریح من نحو الحبیب تنسمت
وجدت لریاها علی کبدی بردا
علی کبد قد کادیبدی بها الجوی
ندوبا وبعض القوم یحسبنی جلد.

مهدی بن ملوح (از معجم البلدان ).


و رجوع بقاموس الاعلام ترکی شود.
ترجمه مقاله