ترجمه مقاله

جر

لغت‌نامه دهخدا

جر. [ ج ِ ](اِ) پایین . (واژه نامه ٔ طبری ). مقابل جور به معنی بالا. مؤلف این کلمه را به این معنی بفتح جیم ضبط کرده است . || (اِ صوت ) حکایت آواز و دریدن جامه یا کاغذ و مانند آن . بانگ دریدن جامه و امثال آن .(یادداشت مؤلف ). || پاره کردن . دریدن .
- جر زدن ؛ تقلب کردن در بازی و جز آن .
- جر دادن ؛ دغل کردن در بازی و معامله . نکولی . رجوع به جر شود.
ترجمه مقاله