ترجمه مقاله

جزار

لغت‌نامه دهخدا

جزار. [ ج َزْ زا ] (ع ص ، اِ) شترکُش . (ناظم الاطباء) (دهار) (از منتهی الارب ) (کنزاللغة). اشترکش . ج ، جَزّارون . (مهذب الاسماء نسخه ٔ خطی ). نحرکننده ٔ شتر. (از متن اللغة) (تاج العروس ). نسبت است به جزارة که نحر شتر باشد. (لباب الانساب ). ذبح کننده . (از اقرب الموارد). قصاب . (یادداشت مؤلف ). جِزّیر. (متن اللغة) (اقرب الموارد) (تاج العروس ). زاجِر. (اقرب الموارد). جازِر. (تاج العروس ) :
چون زورق فرکنده فتاده به جزیره
چون پوست سر و پای شتر بر در جزار.

خسروی .


بر مثال گوسفندیم که اول نوبت که او را جزار بهر بریدن مو بیندازد و دست و پای او محکم ببندد، شکلی نامعهود و حالی بر خلاف مألوف بیند در اضطراب آید و خود را بقلقی هرچه تمامتر بر زمین میزند و از حیات ناامید شود و دل بر مرگ نهد تا جزار از کار خویش فارغ شود. (از ترجمه ٔتاریخ یمینی چاپی ص 180).
ترجمه مقاله