ترجمه مقاله

جزری

لغت‌نامه دهخدا

جزری . [ ج َ زَ ] (اِخ ) محمدبن محمد بجلی مکنی به ابوالمؤید و متخلص و مشهور به عنتری . شهرت وی به عنتری از آن جهت بود که در بدایت حال نزد عنترةبن عیسی یکی از اجله ٔ فقها تلمذ کرد و به احترام استاد خود را بدو منتسب ساخت . صاحب ترجمه از دانشمندان بزرگ طب و فلسفه و ادب بود و در عصر خود سرآمد اکابر قوم بشمار می رفت و در علوم فلسفی و فنون ادبی و صنایع طبی کم نظیر بود. او ابتدا در بغداد به طبابت اشتغال داشت و پس از چهل سالگی شغل طبابت را ترک گفت و از مردمان دوری گزید و در جزیره ٔ ابن عمر متوطن گردید و به تدریس طب و فلسفه همت گماشت و تألیفاتی سودمند بیادگار گذاشت . از آنجمله است : 1 - اقرابادین یا قرابادین کبیر. 2 - تذکار الفضلاء و الحکماء و نزهة الحیاة الدنیا.3 - رسالة حرکةالعالم . 4 - رسالة الشعری الیمانیة الی الشعری الشامیة. 5 - رسالة العشق الالهی و الطبیعی . 6 - رسالة الفرق مابین الدهر و الزمان و الکفر و الایمان . 7 - دیوان الاشعار. 8 - النور المجتنی من روض الندماء. و نیز سخنان و اشعار حکمت آمیز بسیار از او منقول است از جمله اشعار او در احکام طب که برخی گوینده ٔ آنرا ابن بطلان گفته اند ولی درست تر آن است که اشعار از جزری صاحب ترجمه است ، اینک چند بیتی از آن :
احفظ بنی وصیتی و اعمل بها
فالطب مجموع بنص کلامی
قدم علی طب المریض عنایة
فی حفظ قوته مع الایام
بالشبه یحفظ صحة موجودة
و الصد فیه شفاء کل سقام .
سال وفات وی بدست نیامد ولی مسلم است که در عصر سرسلسله ٔ اتابکان موصل و حلب (521 - 540 هَ . ق .) در بغداد میزیسته است . (از ریحانة الادب ).
ترجمه مقاله