ترجمه مقاله

جزیره

لغت‌نامه دهخدا

جزیره . [ ج ُ زَ رَ ] (اِخ ) مردم اندلس هرگاه این لفظ را مطلق بگویند بلاد مجاهدبن عبداﷲ عامری را قصد کنند. و آنها عبارتند از: جزیره ٔ میورقه و جزیره ٔ منورقه و آنرا بجهت بزرگ داشت فرمانروای آنجا که نسبت به علماء و بخصوص قراء انعام و احسان بسیار دارد بدین صورت میخوانند. او فرمانروای شهریست در جانب مشرقی اندلس که سمت مقابل این دو جزیره واقع شده است . (از معجم البلدان ).
ترجمه مقاله