ترجمه مقاله

جز

لغت‌نامه دهخدا

جز. [ج َزز / ج ِزز ] (اِ) در لهجه ٔ شیرگاه و نور، بوته ٔ جنگلی که همیشه سبز است . لیکن در رامیان مَندُل و در مینودشت منذول نامند. (یادداشت مؤلف ) در نور این نام را به روسکوس هیرکانوس دهند. (یادداشت مؤلف ). در لهجه ٔ مازندران نام درختچه ای است که در کلیه ٔ نقاط مرطوب شمال فراوان است . این درختچه را در طوالش و رودسر، چوست و چشت و در آستارا، هس و در رشت ، کول ، کول کیش و کوله خاس و در بعضی نقاط طالش ، پُل می نامند. (از جنگل شناسی ج 1 ص 280).
ترجمه مقاله