ترجمه مقاله

جشیش

لغت‌نامه دهخدا

جشیش . [ ج َ ](ع اِ) پست گندم و جز آن و نوعی از طعام که از کبیده ٔ گندم ، گوشت یا خرما ترتیب دهند. (منتهی الارب ). بلغور خواه پخته باشد خواه خشک که به هندی دلیا گویند.(آنندراج ). کبیده ٔ گندم . بلغور. بربور. گندم نیم کوفته . پست . سویق . جریش . دشیش . دشیشه : اگر کسی اندر حج بماندی او را اجری دادی [ قصی بن کلاب ] و بر قبائل عرب توزیع کردی و نفقه دادی و نیز از آن خویش خرما در شیر افکندی یا بشیر بیامیختی و عرب آنرا جشیش خوانند و نیز طعام بسیار بساختی و پست و خرما به یک جای بیامیختی بسیار ... (ترجمه ٔ طبری بلعمی ).
ترجمه مقاله