ترجمه مقاله

جش

لغت‌نامه دهخدا

جش . [ ج َ ] (اِ) مهره ای باشد کبود و آنرا از آبگینه سازند و رنگش بغایت شبیه برنگ فیروزه باشد و نگین انگشتری کنند، بجهت دفع چشم زخم از گردن اطفال بیاویزند و بر کلاه و طاقیه ٔ ایشان دوزند. (برهان قاطع) (آنندراج ) :
جش اگرچه برنگ فیروزه ست
فر فیروزه نیست اندر جش .

سوزنی .


در تداول مردم کُجی به همین معنی است . || (اِخ ) رمزی است از نجاشی . رجوع به نجاشی شود.
ترجمه مقاله