ترجمه مقاله

جعجعة

لغت‌نامه دهخدا

جعجعة. [ ج َ ج َ ع َ ] (ع اِ) بانگ آسیا. صدای آسیا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (المنجد) (تاج العروس ).
- امثال :
اَسْمَعُ جَعْجَعَةً و لا اری طِحْناً ؛ در حق بددلی گویند که بیم کند و بجنگ نپیوندد و نیز در حق بخیلی که وعده کند و ایفای آن ننماید. (تاج العروس ) (المنجد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
|| آواز شتر کشتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || آواز شتران نر وقتی که فراهم آیند. (المنجد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || (مص ) بی آرام نشستن . (تاج العروس ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || خفتن شتر. || خوابانیدن شتر را. || حبس کردن کسی را. || تنگ گرفتن بر کسی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || تنگ گرفتن بر بدهکار به مطالبه . (تاج العروس ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله