ترجمه مقاله

جعفر

لغت‌نامه دهخدا

جعفر. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ابن عثمان بن نصر ملقب به ابوالحسن حاجب و معروف به مصحفی (متوفی 372 هَ . ق .) وزیر و ادیب اندلسی و از نویسندگان نامدار بود و شعرهای خوب بسیار دارد. اصل وی از بربریان بلنسیه بود و المستنصر اموی او را به وزارت برگزید و تا هنگام مرگ مستنصر در این سمت باقی ماند. همچنین در روزگارناصر، والی جزیره ٔ میورقة شد و چون ناصر به فرمانروایی رسید او را به وزارت برگزید و فرماندهی شرطه را نیز بدو واگذار کرد. چون خلافت به هشام المؤیدبن الحکم رسید، عهده دار حاجبی وی گردید و در امور دولتی مداخله کرد. اما منصوربن ابی عامر به سبب خدمتی که او به صبح (مادر هشام المؤید) کرده بود دستگیرش کرد و بر او سخت گرفت و جعفر بنظم و نثر از او طلب بخشایش کرد اما منصور بدو رحم نکرده اموال او را مصادره کرد تا بدان حد که بر فرزندانش نیز چیزی نماند. پس او راکشت و تن او را به کسانش داد. (الاعلام زرکلی ج 2).
ترجمه مقاله