ترجمه مقاله

جعفر

لغت‌نامه دهخدا

جعفر. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) کیمیاگری که زرجعفری بدو منسوب است . (از برهان قاطع) :
تو در فضل بس بهتر از جعفری
که دادی به هر کس زر جعفری .

(شرفنامه ٔ منیری ).


رجوع به جعفری (زر) شود.
ترجمه مقاله