ترجمه مقاله

جغشت

لغت‌نامه دهخدا

جغشت . [ ج َ غ َ ] (اِ) جغش . جغازه . سبزی و تره ای است که در بهار پیش از همه ٔ سبزیهاو تره ها برآید و با سرکه خورند و نان خورش سازند. (برهان ). مثل مردم خراسان است که : جانی به جغشت کشیدم ؛یعنی ، از عسرت و تنگی به فراغت رسیدم . (آنندراج ).
ترجمه مقاله