ترجمه مقاله

جغ

لغت‌نامه دهخدا

جغ. [ ج َ ] (اِ) چوبی باشد سیاه به رنگ آبنوس که از آن چیزها سازند و تراشند. (برهان قاطع). || چوبی که دوغ را بدان زنند تا مسکه برآید. چوبی که در جغرات گردانند تا روغن برآید. (غیاث ). چوبی را گویند که در دوغ اندازند و بر هم زنند تا کره ٔ آن را بگیرند. چوبی که ماست بدان شورانند تا کره بدست آرند. || چرخه که زنان بدان پنبه و پشم ریسند. (ناظم الاطباء). فلکه . ساسم .
ترجمه مقاله