ترجمه مقاله

جفو

لغت‌نامه دهخدا

جفو. [ ج َف ْوْ ] (ع مص ) ستم کردن . || ملازم نگردیدن مال خود را. || دور شدن از چیزی . (منتهی الارب ). برگشتن و دور شدن و ترک کردن : جفت جفونی النوم ؛ یعنی پلکهای من خواب را ترک گفتند. (دزی ).
ترجمه مقاله