ترجمه مقاله

جقرم

لغت‌نامه دهخدا

جقرم . [ ج َ رَ ] (ع مص ) آراستن . آرایش کردن . مزین کردن . زیور بستن . زینت کردن . || مشهور کردن . شهره کردن . نامدار کردن . (دزی ).
ترجمه مقاله