ترجمه مقاله

جل

لغت‌نامه دهخدا

جل . [ ج َل ل ] (ع اِ) بادبان . (منتهی الارب ). بادبان کشتی . (مهذب الاسماء). شراع . (اقرب الموارد). رجوع به جُل ّ شود. ج ، جُلول . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || یاسمین . || گل سفید و قرمز و زرد آن . || یکی آن جَلَّةاست . (از اقرب الموارد). || نای کشت و دروده . (منتهی الارب ). رجوع به جِل ّ شود. || (ص ) بزرگ قدر. || حقیر و این از اضداد است .(منتهی الارب ). || کلانسال و آزموده کار. (از اقرب الموارد). رجوع به جِل ّ و جلیل و جلال شود.
ترجمه مقاله