جلاء
لغتنامه دهخدا
جلاء. [ ج ِ ] (ع اِ) جلا. سرمه که جلا میدهد بصر را. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). نوعی از سرمه . سرمه و روشنایی . (کشاف اصطلاحات الفنون ). || لقب مردم که در وقت تعظیم بدان خطاب کنند. گویند: ما جلأه ؛ ای بماذا یخاطب فیعظم به . || (اصطلاح تصوف ) جلاء ظهور ذات قدسیه است لذاته فی ذاته فی تعیناته . (کشاف اصطلاحات الفنون از کشف اللغات ).