ترجمه مقاله

جلال آباد

لغت‌نامه دهخدا

جلال آباد. [ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دیههای سیستان که در مغرب رود هیرمند و در چهار فرسنگی آن واقع است . جلال آباد قدیمی یکی ازنارنج (نارین ) قلعه هایی است که در میان شهر زاهدان بوده و از آنجا که شهر زاهدان بسیار بزرگ بود چندین نارنج قلعه داشت . امیر تیمور این شهر را منهدم ساخت و پس از دویست سال مردم بتدریج در میان خرابه ها بنای زراعت و آبادی را گذاشتند از جمله ملک جلال الدین خان پسر ملک بهرام خان کیانی قلعه ٔ جلال آباد را آباد کرد. شصت سال قبل جلال آباد پایتخت حکومت پشت آب بود و چهل ودو قریه ٔ پشت آب جزء جلال آباد بود. حال جلال آباد قصبه ٔ معتبری است و 518 خانوار و تقریباً 2270 تن جمعیت دارد. دارای یک حمام و دو مسجد در میان قلعه و بفاصله ٔ 50 قدم یک مسجد و مقبره ٔ پیری واقع است . سیزده قریه جزو جلال آباد است .رجوع به مرآت البلدان ج 4 شود.
ترجمه مقاله