ترجمه مقاله

جله

لغت‌نامه دهخدا

جله . [ ج َل ْه ْ ](ع مص ) دور کردن . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ): جله الحصی عن المکان ؛ دور کرد سنگریزه ها را از جای . (منتهی الارب ). || بازداشتن کسی را از کار دشوار. || بلند کردن دستار را از پیشانی . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || ظاهر کردن . (منتهی الارب ). کشف کردن . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله