ترجمه مقاله

جل

لغت‌نامه دهخدا

جل . [ ج َ ] (اِ) مرغکی است خوش آواز. (غیاث اللغات ). نام پرنده ای است بقدر گنجشک و مانند بلبل خوش آواز است و این لغت هندی است و در فارسی نیز آمده .(آنندراج ) (انجمن آراء ناصری ) (برهان ) :
خوش بود دائره ٔ دامن صحرا که در آن
پرزنان همچو جلاجل بفغان آید جل .

شاه طاهر.


رجوع به جَلَک شود. || درختچه ای است که در ارتفاعات مرطوب جنگلهای خزر از جمله آستارا، گیلان و مازندران یافت میشود. و آن را در نور و مازندران جل و جله و در لاهیجان جلی و در طوالش چرم لیوه و در آستارا چرم گلیه می خوانند. (جنگل شناسی کریم ساعی ج 1 ص 240). غار گیلاس . کرزالغار. (یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله