ترجمه مقاله

جمرة

لغت‌نامه دهخدا

جمرة. [ ج َ رَ ] (ع اِ) یکی جَمْر. (از اقرب الموارد). رجوع به جمر شود. || خدرک آتش . (منتهی الارب ). اخگر آتش . (برهان ). آتش برافروخته . (از اقرب الموارد). ج ، جَمْر، جَمَرات . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || تف زمین . (منتهی الارب ). حرارتی و بخاری است که در آخر زمستان در شباط ماه رومی بسه دفعه از زیر زمین برمیخیزد، یکی در هفتم ماه مذکور و زمین بسبب آن گرم میشود و آنرا سقوط جمره ٔ اول میگویند، و دیگری در چهاردهم و آنرا سقوط جمره ٔ دویم میگویند و بسبب آن آب گرم میشود و یکی دیگر در بیست ویکم که سقوط جمره ٔسیم باشد، اشجار و نباتات گرم شوند. و نزد عرب مراداز سقوط جمره سقوط منازل قمر است چه در هفتم ِ ماه مذکور سقوط جبهه باشد و در چهاردهم سقوط زبره و در بیست ویکم سقوط صرفه و تأثیرات اینها نیز همچنان است که در اول زمین گرم شود و در ثانی آب و در ثالث نباتات . (برهان ). || هزار سوار. || قبیله ای که دست یکی کند و با قبیله ٔ دیگر نیامیزد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || قبیله ای که در آن سیصد سوار باشند. (منتهی الارب ). || یک سنگریزه . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || (مص ) یک بار انداختن سنگ . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله