ترجمه مقاله

جمند

لغت‌نامه دهخدا

جمند. [ ج َ م َ ] (ص ) مردم کاهل و باطل و بی کار و مهمل را گویند، این لفظ را بر اسب گمراه و کاهل بیشتر اطلاق کنند و در اصل جایمند بوده بکثرت استعمال الف و یا افتاده جمند شده . (برهان ). چمند. چمن .(حاشیه ٔ برهان چ معین از تعلیقات نوروزنامه 117).
ترجمه مقاله