ترجمه مقاله

جنبده

لغت‌نامه دهخدا

جنبده . [ جُم ْ ب َ دَ / دِ ] (اِ) جمنده . شپش . (یادداشت مؤلف ): یک بار دیگر پوستینی داشتم جنبده ٔ بسیار در آن افتاده بود و مرا میخوردند... (تذکرةالاولیاء عطار).
ترجمه مقاله