ترجمه مقاله

جنب

لغت‌نامه دهخدا

جنب . [ جَمْب ْ ] (ع مص ) دفع کردن . || شکستن پهلو. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || بر پهلو زدن . (زوزنی ). || دور گردانیدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) دور کردن . (زوزنی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل ).
ترجمه مقاله