ترجمه مقاله

جندریهکنیه

لغت‌نامه دهخدا

جندریهکنیه . [ ] (اخ ) نام دیانتی بهند و متدینین بدان پرستندگان ماهند و گویند که ماه یکی از ملایک است سزاوار تعظیم و پرستش و بتی او را کرده اند بر عرابه نشسته و چهار بط آن عرابه بکشند و بدست بت گوهری است که آنرا جندرکیت نامند، و از واجبات این دین سجده و عبادت این بت و روزه گرفتن نصف از هر ماه است و افطار نکنند تا قمر طالع نشود و چون طالع گشت برای بت شیر و شراب و طعام برند و در ماه بینند وحوائج خویش از او خواهند و سر هر ماه آنگاه که هلال پیدا شود بر بامها شوند و بدو نگرند و بوی خوش سوزندو دعاهای مخصوص خوانند و نیاز برند، پس از بام فرودآیند و بطعام و شراب و شادمانی نشینند و بماه جز با زیب و زینتی نیکو ننگرند و در نیمه ٔ ماه چون از روزه گشادن فارغ شوند در ماهتاب و در حضور بت برقص و بازی و نواختن سازها پردازند. (از الفهرست ابن ندیم ).
ترجمه مقاله