ترجمه مقاله

جهات

لغت‌نامه دهخدا

جهات . [ ج ِ ] (ع اِ) ج ِ جهت . جهت ها. سوها. سویها. اطراف . جوانب . || چهار سمت اصلی و سمت های فرعی . (فرهنگ فارسی معین ).
- جهات سته ؛ فوق ، تحت ، یمین ، یسار، اَمام (قُدّام )، خَلْف .
|| رویها. همه روی : بهمه ٔ جهات . || مالیاتی است که بر صنایع تعلق میگرفته . (فرهنگ فارسی معین ).
- مال و جهات ؛ مالیاتی که بمصرف تأمین کاروان حج میرسد. مال الجهات . (فرهنگ فارسی معین ).
|| اموال و اثاث . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : جاریه که ... بیرون آمد و بر بام قلعه رفته فریاد برآورد که ای لشکر اگر مرا امان دهید و متعرض جهات من نشوید درِ حصن را میگشایم (حبیب السیر). || (اصطلاح منطق ) جهات قضیه ، مثل واجب یا ممتنع یا ممکن . رجوع به جهة شود. || در تداول امروز: دلایل ، علل ، موجبات .
ترجمه مقاله