ترجمه مقاله

جهول

لغت‌نامه دهخدا

جهول . [ ج َ ] (ع ص ) نادان . (مهذب الاسماء). بسیار نادان . ج ، جُهْل ، جُهُل . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) : انا عرضنا الامانة علی السموات والارض والجبال فابین ان یحملنها و اشفقن منها و حملها الانسان انه کان ظلوماً جهولاً. (قرآن 72/33).
تا پس از این زنگی و رومی تر است
داغ جهولی و ظلومی تر است .

نظامی .


درویشی را دیدم که سر به آستان کعبه همی مالید و میگفت یا رحیم و یا غفور تو دانی که از ظلوم و جهول چه آید. (گلستان ).
اگر عالم است این و گر وی جهول
مرا دعوت هر دو آمد قبول .

سعدی .


ترجمه مقاله