ترجمه مقاله

جوار

لغت‌نامه دهخدا

جوار. [ ج ِ ] (ع مص ) همسایگی کردن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || در زنهار کسی شدن . || زنهار دادن کسی را. امان دادن بکسی . (منتهی الارب ). || (اِمص ) همسایگی : غوکی در جوار ماری وطن داشت . (کلیله و دمنه ).
- حق جوار؛ حق همسایگی :
رنجور شود خاطری که بر من
بر مدح تو حق جوار دارد.

مسعودسعد.


|| (اِ) پناه .
ترجمه مقاله