ترجمه مقاله

جوخ

لغت‌نامه دهخدا

جوخ . [ ج َ ] (اِ) گروه و فوج مردم و حیوانات را گویند. و معرب آن جوق است و بعربی فوج خوانند. (برهان ). دسته دسته از مردم و حیوانات ، و جوق و جوقه معرب آنست و سرجوقه بمعنی سردسته . (انجمن آرای ناصری ). گروهی سوار یا پیاده که آنرا جوق نیز گویند. بتازیش فوج خوانند. (شرفنامه ٔ منیری ).
ترجمه مقاله