ترجمه مقاله

جوسنگ

لغت‌نامه دهخدا

جوسنگ . [ ج َ / جُو س َ ] (اِ مرکب ) (از: جو، شعیر + سنگ ، وزن ) یک قسمت از هفتادودو قسمت مثقال بوده است . (مقدمه ٔ ابن خلدون ). جو مقدار و همچند جو در کوچکی و وزن . (برهان ) (شرفنامه ٔ منیری ) :
به قسطاسی بسنجم راز موبد
که جوسنگش بود قسطای لوقا.

خاقانی .


آن خال جوسنگش ببین آن روی گندم گون نگر
بر خاک راه او مرا جوجو دل پرخون نگر.

خاقانی .


نوشین مفرح آن لب جوسنگ خال مشکین
مشکین جو تو دیدم با جو شدم برابر.

خاقانی .


ترجمه مقاله