ترجمه مقاله

جوش و خروش

لغت‌نامه دهخدا

جوش و خروش . [ ش ُ خ ُ ] (ترکیب عطفی ، اِمرکب ) داد و فریاد و هیاهو برای پیشرفت امری . || غلیان و صدایی که از آن برخیزد :
خمها همه در جوش و خروشند ز مستی
وآن می که در آنجاست حقیقت نه مجاز است .

حافظ.


ترجمه مقاله