ترجمه مقاله

جویا شدن

لغت‌نامه دهخدا

جویا شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) پرسیدن : جویا شدن از حال کسی ؛ احوالپرسی کردن . سراغ او را گرفتن .
- امثال :
هرکه جویا شد بیابد عاقبت .

مولوی .


نظیر: عاقبت جوینده یابنده بود.
ترجمه مقاله