جگرآشام
لغتنامه دهخدا
جگرآشام . [ ج ِ گ َ ] (نف مرکب ) کنایه از غمخوار و محنت کش . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) :
لاله میخواست که از خاک درت برخیزد
بر سر کوی تو قاسم جگرآشام افتاد.
لاله میخواست که از خاک درت برخیزد
بر سر کوی تو قاسم جگرآشام افتاد.
قاسم مشهدی (از آنندراج ).