ترجمه مقاله

جیره

لغت‌نامه دهخدا

جیره . [ رَ / رِ ] (اِ) طعام راتبه . (غیاث اللغات ). راتبه ٔ هر روز که بمردم فوج و غیره دهند. (آنندراج ). مقدار محدود و معین از مواد غذایی که روزانه یا هفتگی یا ماهیانه یا سالانه بکسی دهند، مقابل مواجب که نقدینه است ومقابل علیق . (یادداشت مرحوم دهخدا). مقابل مواجب . (تذکرةالملوک چ مینورسکی ورق 98 ص 2). روزیانه باشد و آن چیزی بود از گندم و آرد و نان و امثال آن که بجهت غلام و نوکر مقرر کنند. (برهان ). ظاهراً از عربی جری علیه اجراء، مقایسه شود با اِجری ، اجری خوار، جری .
- امثال :
جیره ٔ کسی را بر یخ نوشتن :
دوستانم به طنز می گویند
جیره ات را به یخ حوالت داد.

محیط.


نوکر بی جیره مواجب ، تاج سر آقاست .
ترجمه مقاله