ترجمه مقاله

حابی

لغت‌نامه دهخدا

حابی . (ع ص ، اِ) مرد بلنددوش . || تیری که بر زمین غیژان رسد برنشانه ،ضِد زاهق . (منتهی الارب ). تیری که در مقابل هدف به زمین خورده و بعد به آن اصابت کند. || نباتی است . || یقال : انه لحابی الشراسیف ؛ ای مشرف الجبین (؟) || کودک که فرا خزیدن آمده بود. || سیسنبر. (محمودبن عمر ربنجنی ).
ترجمه مقاله