ترجمه مقاله

حاجی گرای خان

لغت‌نامه دهخدا

حاجی گرای خان . [ ] (اِخ ) یکی از خانهای قرم ، بیست و یکمین خوانینی که عنوان گرای خان داشتند. او پسر قریم گرای از احفاد سلامت گرای است و پس از مرگ پدر بخدمت سلیم گرای خان پیوست و در سفر نمچه (اطریش ) در اردوی عثمانی بود مردی شجاع و جسور و در محاصره ٔ وینه و سایر جنگها خدمات بسیار کرد و آن گاه که مرادگرای خان قرم مرتکب بعض اعمال شد که برخلاف دلخواه دربار عثمانی بود و معزول گردید یعنی در تاریخ 1094 هَ . ق . بجای او منصوب شد و وقتی که به قرم بازگشت با سپاهی که تنگه ٔ اسماعیل را گرفته بودند مصادف شد و آنان را بکشت و پراکنده کرد وعده ٔ کثیری را اسیر کرد او با کمال شجاعتی که داشت بخیل و تند مزاج بود و تاتارها که معتاد به عطایای گران خانهای اسلاف او بودند بروی بشوریدند و او در قلعه ٔ منکوب تحصن اختیار کرد و مردم سعادت گرای پسر قرم گرای را بخانی برداشتند و او به اقامت در ردوس مأمور گردید و بسال 1100 هَ . ق . بدانجا درگذشت . نقل به اختصار از قاموس الاعلام ترکی ، و لن پول در طبقات سلاطین اسلام ص 210 او را سی امین خوانین قرم شمرده است .
ترجمه مقاله